hot page

ساخت وبلاگ
سلااااااام به شیرین عسل مامان .مامانی قربون همه شیرین کاریات برم که برا همه عزیزی دلبرکم..... امروز صبح جمعه 10 بهمن 93 دقیقن فردا وارد 15 ماهگی میشی ولی روند راه رفتنت خیلی کند داره پیش میره تازگیا ترس از این داری که از زمین بلند شی وباستی یه آآآآ علی بلند میگی  قربون یا علی گفتنت بره مامانی علی ی hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sanadokhtaramc بازدید : 2 تاريخ : دوشنبه 15 خرداد 1396 ساعت: 4:56

سلاااااااام عشقه مامان خییییییییلی دوستت دارم عزیز مامان اصلن انتظارشا نداشتم که سرما بخوری تازه روزهای سخت را پشت سر گذاشته بودیم چند روز پیش بابایی خیلی سخت سرما خورده بود که با هم رفتیم دکتر سرم وسوزن برای بابا نوشت تا حالش زووووده زووود خوب شه خلاصه کنم هنوز بابایی از این وضعیت خلاص نشده که شما هم سرفه کردنت شدت گرفت همراه اب ریزشو .......... خلاصه سرما خوردی شدید شب با بابایی رفتی حموم تا عرق کنی وزود خوب شی بخاری را زیادش کردیم وخابیدی نصف شب که برا شیر خوردن بلند شدی متوجه شدم تب کردی تا صب پاشویه ات کردم و استامنوفین دادم تا خوب شدی دم دمای اذان صب بود که تبت پایین اومد ومامانی تونست یه  ساعت بخابه فرداش 22 بهمن تعطیل بود بابایی خونه بود خیلی بد سرما خوردی همش اب ریزش بینی داری و طبق معمول اجازه نمی دی دماغتا پاک کنم چون خیلی قرمز شده و میسوزه این چند روز خیلی بهونه میگیری تا اینکه بعد 5 روز امروز یکم بهتر شدی و غذا میخوری البته امروز مامان جون اومده خونمون وشما دخملک مامان صب که از خاب پاشدی ومامان جونا دیدی کلی خوشحالی کرد و همش بغل مامان جون بودی       ********             hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sanadokhtaramc بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 17:45

سلام دنیای مامان ........... دخترکم شیرین شدی مثل عسل بعد از این که 3 تا از دندوهات را باهم در اومدند وبعد از پشت سر گذاشتن یه سرماخوردگی 6روزه خیلی اروم شدی از جمله شیرین زبونیهات اینه که تا چیزی ازت میپرسم بلند میگی نهههههه.خودت با خودت حرف میزنی میگی آبو نهههههههه بهی نههههههههه هانی نههههههههه ممی نههههههههه آجی نهههههههههه بازی کلاغ پرا عمه بهت یاد داده با من کلاغ پر بازی میکنی دستاتا روی زمین میزاری ومیگی اییییییی بعد زودی بر میداری ومیگی ده یه بازی جدیدم عمو مجتبی بهت یاد داده که چام چامه توخونه بابایی باهات چام چام بازی می کنی ......………************………………امروز بعد دو ماه تنبلی والبته به دلیل سرعت پایین اینترنت  اومدم ادامه مطلبا بنویسم وبرات بگم که ایام عید که دومین سال نوروز دخملکم بود مسافرت جایی نرفتیم وخونه بودیم  البته کلی عید دیدنی خونه اقوام وفامیل رفتیمووخوش گذروندیم.ثنای من عسلک مامان برات بگم از ایام عید که دو سه روز اول بدن نازک و نرم دخملکم شروع کرد به دونه ریختن وبه خاطر خارش زیادی که داره کلی قرمز ومتورم شد که تا امروز که دارم این مطلبا مینویسم ادامه داره مامانی فد hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sanadokhtaramc بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 17:45

سلام به یکی یدونه چراغ خونه   شیرین عسل مامانی امروز بعد از کلی تنبلی اومدم تا از شیرین زبونیات بگم  نمیدونم از کجا شروع کنم . مامانی برات بگم از روزایی که خونمون عوض کردیم وتو مجبور شدی از تنها دوستت که عادت کرده بودی هر روز بهش سر بزنی وباهاش بازی کنی وکلی دوستش داشتی بردیا جون جدا شی   وتو بعد از این که از خونه قبلیمون اومدیم بیرون کلی اذیت شدی و تا جند هفته همش بهونه می گرفتی وکلی گریه میکردی   وجدا از این حرفا مامانی هم خیلی ناراحت بود چون از خونه ای که خاطرات سه سال زندگی وهمچنین به دنیا اومدن دخملکم که در خانه قبلیمون چشماتا باز کرده بودی برای مامان جدا شدن از این خاطرات خیلی سخت بود خونه که شاید دیگه هیچوقت نتونی ببینی و به هر حال از همسایه ها و همچنین بردیا کوچولو که تو بهش می گفتی بردیااا جووون خدا حافظی کردیم  واز این خونه اثباب کشی کردیم و وارد منزل جدید شدیم .وباید به دخمل گلم بگم که ما در هر دو خونه مستاجر بودیم عروسکم جونم واست بگه تو حیاط خونه جدیدمون یه تاب بزرگ داریم که روزای اول زیاد باهاش بازی می کردی ولی بعد چند روز برات عادی شد. از شیرین زبونیات که تازگیا زیاد شد hot page...ادامه مطلب
ما را در سایت hot page دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9sanadokhtaramc بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 17:45